دیروز داخل واگن مترو، یک پدر و یک دختر حدود 7 سال رو دیدم، با بقیه فرق داشتند
پدر، ظاهری میان سال داشت و "ایستاده" بود و دخترک که یک "لباس سنتی زیبا" پوشیده بود، معلول جسمی و بر روی ویلچر نشسته بود...
رفتار پدر، خیلی برایم جالب بود، در طول مسیر با دخترک همراهی می کرد، با او بازی می کرد و به دنبال این بود که او را بخنداند، انگار تازه فرزنددار شده بود! دستان بی رمق دختر را می گرفت و صورتش را به صورت بی تعادل دختر نزدیک می کرد و چیزی به او می گفت و دختر هم که توان تکلم نداشت، می خندید و خیلی توان واکنش به ادا و اطوار پدر را نداشت ولی پدر "نه ابراز ناراحتی" می کرد و "نه احساس خستگی" داشت، لبخند می زد و همه حواسش به برگه امتحانی اش بود...
در دنیای ما، برگه های امتحانی زیاد و متفاوتی بین ما تقسیم شده است ولی با این برگه امتحانی، تابحال پدری به این خوشحالی ندیده بودم...
براستی اگر ما، تصحیح کننده برگه امتحانی این چنین پدری بودیم، برای عملکرد او چه می کردیم؟!